دشیفراژ Sight-Reading چیست؟
دشیفراژ چیست؟
چرا باید دشیفراژ(Sigh-Reading) را یاد بگیریم؟دشیفراژ سلیس قاعدتاً ارزشمندترین مهارتی است که نوازندگان جوان میتوانند فراگیرند. البته، دشیفراژ مزایای واضح گوناگونی دارد:
از اینها گذشته، دلیل به مراتب مهمتری هم برای تشویق کردن شاگردانمان به بهتر شدن در دشیفراژ هست. در طی روز عادی تدریس، وقت زیادی صرف تصحیح اشتباهاتی میشود که غالباً ناشی از ضعف، عدم اعتمادبهنفس یا تنبلی در نتخوانی است. پرورش این مهارت مانع اتلاف وقت ارزشمندتان برای کار خستهکنندۀ یادگیری نتها میشود و در نتیجه میتوانید که به ذات «موسیقایی» قطعه بپردازید. |
بررسی فرآیند مطالعه و ارتباط آن با دشیفراژ
تحقیقات علمی فراوانی روی فرآیندهای مطالعه انجام شده است. هنگام مطالعهی متن، چشم حرکات بسیار سریعی (موسوم به «جهشهای چشم») انجام میدهد و پس از آن مدت زمان بیشتری فرآیند «تثبیت» رخ میدهد که در طی آن مطالعه و پردازش واقعی متن انجام میشود. این دنبالۀ حرکات دو یا سه بار در ثانیه رخ میدهد. «تثبیت» ممکن است روی کلمه یا واژۀ کوتاهی گرفته تا عبارت یا حتی جمله رخ میدهد. حرکات چشم معمولاً روبهجلو هستند، ولی ممکن است حرکات روبهعقب (واپسگرد) نیز برای بررسی دوبارۀ مطالب خواندهشدۀ قبلی انجام شوند. هنگام نتخوانی، چشم حرکات مشابهی انجام میدهد، ولی تفاوتهای جالبی مشاهده میشود. حرکات چشم در نتخوانی بیشتر از مطالعۀ متن است (پنج یا شش حرکت در ثانیه غیرمعمول نیست) و حرکات (روبهعقب) واپسگرد بیشتری نیز انجام میشود. در واقع، چشم کل قطعه را در قالب حرکات افقی و عمودی پویش میکند و بنابراین به تصویر کلی دست پیدا میکند.
گرچه، خود حرکت چشم را نمیتوان آموزش داد (حرکات خوب یا بد چشم حاصل عادات خواندن است و فینفسه منجر به ضعف در خواندن نمیشوند)، قطعاً میتوان کارآیی فرد را بر اثر آگاهی از نحوۀ کار چشم افزایش داد.
عناصر اصلی دشیفراژ
فرآیند دشیفراژ سه عنصر اصلی دارد:
- تشخیص پیچ
- درک ریتم
- ترکیب نتها و ریتم در عین حال حفظ پالس ثابت
برای کلاس آواز و سولفژ با خانم ژینوس یگان کلیک کنید.
پیچ (Pitch)
لازم است که نت را در فرآیندی تقریباً آنی ببینیم، نام آن را بدانیم و این اطلاعات را به مجموعه حرکات فیزیکی مناسب تبدیل کنیم. اگر تصور میکنید که شاگردتان تسلطی بر نتخوانی ندارد، برای تمرین از «فلشکارت» استفاده کنید یا صفحۀ نتها را (با فاصلۀ مناسب) بنویسید. این کار را تا زمانی که حس میکنید شاگردتان به تسلط لازم دست یافته است ادامه دهید. شاگردان باید یاد بگیرند که الگوهای نت را، همانند واژههای آشنا، تشخیص دهند. از همان مراحل اولیه، به الگوهای مبتنی بر گام، آرپژ، الگوهای آکوردی یا آکورد سهصدایی، اشکال تکراری ملودی، فیگورهای تکراری همراهی و غیره اشاره کنید. برای آشنایی شاگردانتان، میتوانید دور الگوهای واضح خط بکشید و دربارۀ شباهت این کار با خواندن واژهها صحبت کنید. واژهها را حرف به حرف نمیخوانیم، بلکه واژهها، عبارات و گاهی اوقات کل جمله را در یک لحظه یکباره میخوانیم و شاگردانتان نیز خیلی زود میفهمند که آهنگ و موسیقی را نیز به همین ترتیب میخوانیم.
ریتم
اکثر اشکالات افراد در امتحانها ناشی از نتخوانی ناقص نیست، بلکه ناشی از عدم نتنوازی بهموقع است. بنابراین، آموزش پالس، ریتم و شمارش به دشیفراژکننده بهخصوص در مراحل اولیه بنیادین است. وقتی مطمئن شدید که شاگردهایتان میتوانند پالس ثابت را به صورت فیزیکی (مثلاً، کف زدن یا ضربه زدن) و «درونی» (شمارش ذهنی) حفظ کنند، سپس باید ارتباط پالس با ریتم را یاد بگیرند. شاگردان لازم است که، برای تسلط بر دشیفراژ، ریتم را درک کنند. بنابراین، باید الگوهای ریتیمیک جدید را تا زمانی که شاگردها بتوانند آنها را تشخیص دهند و دقیق و فوری واکنش نشان دهند بارها تکرار کنید.
خیلی مهم است که شاگردان پالس درونی را پیش از دشیفراژ قطعه در خود تثبیت کنند. در مراحل اولیه، میتوانید از آنها بخواهید که چهار میزان را پیش از نواختن قطعه بشمارند. این کار به ایجاد پالس واقعاً پایدار کمک میکند. باید دو میزان با صدای بلند و سپس دو میزان بیصدا شمارش شوند. مزیت این کار این است که میتوانید تشخیص دهید که آیا شمارش شاگردان پایدار و با تمپوی مناسب است یا خیر و آنها را تشویق میکند که توانایی شمارش ذهنی بیصدا را در خود پرورش دهند. به شاگردانتان بگویید که شمارش را با صدای بلند در ذهنشان انجام دهند: شمارش باید به صورت فیزیکی حس شود و ایدۀ شمارش «بلند» ذهنی تأثیر شبهفیزیکی بسیار خوبی دارد. در صورت استفاده از اعداد، بد نیست که سرعتتان را کاهش دهید تا پسضربها را همانند «و» شمارش کنید.
ترکیب پیچ با ریتم
هنگام ترکیب نتها با ریتم، همیشه هدف اصلی در واقع سلیس و روان بودن (پالس ثابت) است. پیش از شروع دشیفراژ قطعه، اطمینان حاصل کنید که شاگردانتان با تمام نتها آشنا هستند و از تمام الگوهای ریتمی مطلعند. در صورت کوچکترین تردید در تشخیص یا درک هرکدام از این عناصر اصلی، نمیتوان قطعه را سلیس و روان دشیفراژ کرد. شاگردانی که الگوهای موسیقایی را میشناسند مسلطترند. علاوه بر این، ضروری است که شاگردان یاد بگیرند که خطاها را نادیده بگیرند. تأثیر روانی خطا غالباً باعث تردید میشود. وقتی شاگردانتان یاد بگیرند که خطاها را نادیده بگیرند، به احتمال بیشتری سلیس و روان مینوازند و به مرور زمان، خطاهایشان نیز قاعدتاً در نهایت به به صفر میرسد!
علاوه بر این، انتخاب تمپوی مناسب مهم است. وقتی شاگردانتان ناگهان با پاساژ غیرمنتظره و پیچیدهای از لحاظ فنی مواجه میشوند، حفظ پالس ثابت برایشان ممکن نیست. در ادامه، به آمادگی برای این اتفاقات احتمالی میپردازیم.
دشیفراژ در مقام فعالیتی چندوجهی(Multi-task)
عمل دشیفراژ مستلزم دستیابی به هماهنگی لازم برای انجام همزمان چند کار سخت است. همانطور که در بالا گفته شد، عناصر اصلی دشیفراژ عبارتند از:
- نتخوانی و درک الگوهای ملودی
- درک الگوهای ریتمی
- ترکیب الگوهای ریتمی با نتها در عین حفظ پالس ثابت
همچنین، عوامل زیر با دشیفراژ نقش دارند:
- به خاطر داشتن سرکلید یا Key Signature
- آمادگی برای الگوهای پیشِ رو
- مشاهدهی علامتهای پویا و سایر علامتهای بیان و جملهبندی
- انگشتگذاری (در صورت لزوم)
- پرورش درک شنیداری از موسیقی
- درک هارمونی
در واقع، تقریباً همیشه در حال «انجام چند کار» هستیم. ممکن است هنگام تماشای تلویزیون، خوراک مختصری بخوریم و با کسی حرف کنیم. عمل رانندگی مستلزم ترکیب تعداد زیادی مهارتهای پیچیده «رانندگی» و پردازش و تفسیر مجموعه محرکهای دیداری گوناگون (سایر خودروها، عابران، علائم راهنمایی رانندگی و غیره) است و شاید حتی هنگام انجام این کار مشغول حرف زدن نیز باشیم! خود انجام چند کار به صورت همزمان مسألهآفرین نیست: یادگیری تمرکز روی موضوعی خاص از همه دشوارتر است.
گرچه آموزش تمرکز در یک جلسۀ نسبتاً کوتاه در هفته دشوار است، با وجود این میتوانید همواره توجه شاگردانتان را به ضرورت تمرکز جلب کنید. از شاگردهایتان بپرسید «واقعاً متمرکزی؟» از آنها بخواهید که ذهنشان را خالی کنند و کاملاً روی موضوع متمرکز شوند. اگر مرتب از آنها بخواهید، در نهایت تمرکز کردن را یاد میگیرند.
توجه به عوامل مرتبط فوق مهم است. مرتب دوباره آنها را مرور کنید. روی هم رفته منجر به دشیفراژ ثمربخش میشوند. البته، این نکات هنگام دشیفراژ واقعی باید به صورت نیمههشیار و خودکار انجام شوند. تمرکز شاگردان صرفاً روی آهنگنوازی و آهنگخوانی است.
به خاطر داشتن سرکلید یا key signature
اغلب نوازندگان جوان به کلیدها توجه نمیکنند. آنها معمولاً صرفاً به دو ماژور توجه میکنند و (اگر خوششانس باشید) دیز و بمل مناسب را به آن اضافه میکنند. بنابراین، مهم است که همواره به آنها یادآوری کنید که به کلید توجه کنند. هر وقتی که قطعهای را با کلید خاصی مینوازند، دربارۀ کلید صحبت کنید، از آنها بخواهید که گام و آرپژ را رعایت کنند و به آنها یادآوری کنید که کلید را هنگام اجرای قطعه به خاطر داشته باشند. این کار باعث میشود که آگاهی بیشتری نسبت به کلید پیدا کنند و این آگاهی را حفظ کنند. لازم است که این موضوع را مرتب تکرار کنید تا وقتی که کلید برایشان جا بیافتد. مزایای این کار زیاد است. همچنین، چون روش موسیقاییتری برای نتخوانی است، فشار کمتری به حافظۀ کوتاهمدت وارد میکند.
آمادگی برای الگوهای پیشِ رو
خوانندگان عادی موسیقی معمولاً با نگاهی اجمالی متوجه الگوهای کوتاه میشوند، این الگوها را «پردازش میکنند» و به خاطر میسپارند و سپس آهنگ را مینوازند یا میخوانند و به صورت همزمان برای الگوی بعدی آمادگی دارند. این کارها تا انتهای قطعه تکرار میشود. از همان مراحل اولیۀ دشیفراژ، باید به شاگردانتان توصیه کنید که الگوهای جلوتر را بخوانند. لازم نیست که مشخص کنید که باید چند نت را پیشاپیش بخوانند، چشمانمان سریع در حالت پویش قرار میگیرد.
برخی اساتید از کارت کوچکی استفاده میکنند که از عرض و طول کافی برخوردار است و میتواند آهنگی را که در حال نواخته شدن است بپوشاند و بنابراین چشمها را مجبور کند که چند نت را زودتر بخواند. باید نکتهای در این باره ذکر شود. این روش باعث میشود که چشم جلو را نگاه کند، ولی در نتیجۀ آن حرکات واپسگرد یا روبهعقب نیز محدود میشود که بخش مهمی از فرآیند پویش کلی است. بنابراین، گرچه این تمهید ایدۀ خوبی است، باید از آن فقط هرچند وقت یکبار استفاده شود.
مشاهدهی علامتهای پویا(Dynamic) و سایر علائم بیان و جملهبندی
هر وقتی نت موسیقی نواخته یا خوانده میشود، بنا به تعریف، باید سطح پویایی داشته باشد. اگر سطوح علامتگذاریشدۀ واقعی مشاهده نشود، واقعاً فرد تنبلی کرده است. علامتهای جملهبندی و بیان از نشانههای ساده (که قاعدتاً باید قابلفهم باشند) و زبان ساده استفاده میکنند که هنرآموزهای جوان به آن عادت دارند. این شمایید که باید بر توجه به این علامتها تأکید کنید.
انگشتگذاری ساز
این مسأله در واقع فقط به نوازندگان کیبورد و سازهای زهی صادق است. برای نوازندگان سازهای بادی چوبی و برنجی، انگشتها را در نتهای بسیار اندکی میتوان به شکل متفاوتی قرار داد. گاهی اوقات، پیانیستها در انگشتگذاری دچار مشکل میشوند، چون انگشت کم میآورند. نوازندگان سازهای زهی ممکن است دچار اشتباه شوند. مهم است که نوازندگان رویکردی غریزی نسبت به انگشتگذاری پیدا کنند. در این زمینه، صرف وقت برای نواختن گامها، آرپژها و الگوهای مرتبط از روی نسخۀ چاپی بسیار سودمند است.
پرورش درک شنیداری از موسیقی
توانایی مشاهدۀ آهنگ و داشتن تصوری از آن بسیار ارزشمند است و متأسفانه بسیاری از اساتید از آن غافلند. در عمل خواندن واژهها، لازم نیست که برای درک معنایشان آنها را با صدای بلند بخوانیم. در ذهنمان میدانیم که چگونه تلفظ میشوند و چه معنایی دارند. ولی وضعیت در خصوص موسیقی و آهنگ فرق دارد و به همین دلیل است که آهنگ را به صورت سلیس و روان نمینوازیم و اشتباه میکنیم.
توالی کارهایی که عموما در خواندن آهنگ و موسیقی انجام میشوند عبارتند از:
تشخیص نماد ← پاسخ فیزیکی ← صدای غیرمنتظره
توالی زیر موسیقاییتر و به صورت بالقوه موفقتر است:
تشخیص نماد ← «صدای» ذهنی ← پاسخ فیزیکی ← صدای موردانتظار
این توالی رویدادها تقریباً به صورت آنی انجام میشوند.
مهارت شنیدن آهنگ در ذهن فقط محدود به اجراکنندگان، دانشگاهیان یا سایر موزیسینهای «متخصص» نیست. هر کسی میتواند آن را یاد بگیرد. آواز خواندن، از همان اولین فرصتهای آموزش موسیقی به شاگردان، نقش کلیدی در این زمینه دارد. احتمالاً، نوازندۀ ریکوردر زودتر از همه دو نت لا و سی را یاد میگیرد، ولی پیش از نواختن باید خواندن را یاد بگیرند و پیش از یادگیری نمادها، شاگردانتان باید آنها را بنوازند. همچنین، باید به آنها توصیه کنید که، حتی (و بهخصوص) در مراحل اولیۀ یادگیریشان، نتها را در «ذهنشان» بشنوند. نماد موجود در صفحه نباید در ابتدا تفسیر شود و انگشتگذاری منجر به صدای غیرمنتظره میشود، بلکه باید صدای تولیدشده بر اثر انگشتگذاری موجب نتیجۀ موردانتظار شود.
بنابراین، باید شاگردانتان یاد بگیرند که قطعات را پیش از نواختن در «ذهنشان» بشنوند. برای معرفی این مهارت به هنرآموزان جوان، از آنها بخواهید که فرازهای کوتاه و ساده را در ابتدا در ذهنشان و سپس با صدای بلند بخوانند و در نهایت فرازها را بنوازند تا ببینند چقدر به تصورشان نزدیک است. اگر این فعالیت را تبدیل به بخش منظمی از خواندن موسیقی کنید، دقت شاگردانتان بهبود پیدا خواهد کرد.
درک هارمونی
جملات زیر را سریع بخوانید: He played really accurately; and the musical shape and phasing was outstanding. He was never out of tune, in fact both the intonation and articulation was perfect. با دقت بالایی مینواخت و شکل و عبارتبندی موسیقاییاش عالی بود. هیچوقت خارج نمیزد و اجرای نغمه و جملهبندیاش عالی بود. حالا دوباره متن را بخوانید. چند غلط دارد؟ |
گرچه این متن غلطهای املایی و گرامری دارد، معنای متن هنوز روشن است. به همین ترتیب، وقتی شاگردانتان آهنگ و موسیقی را میخوانند، درکی از هارمونی دارند و غالباً میتوانند مقصود موسیقایی ملودی، فراز، آکورد یا پیشروی آکورد را درک کنند و بنابراین کار را حتی به بهای فدا کردن دقت کامل اجرا کنند.
نحوهی آموزش دشیفراژ
دشیفراژ را میتوان و باید آموزش داد. برخی اساتید طرفدار کنار گذاشتن آهنگ و موسیقی به منظور آموزش دشیفراژ هستند. این کار وقتی جواب میدهد که آهنگ و موسیقی بهدقت انتخاب و سطحبندی شود. در صورتی که، مخصوصاً در مراحل اولیه، به شاگردها آهنگی دشوار برای دشیفراژ بدهید تأثیر فوقالعاده مخربی بر آنها دارد. برخی اساتید به صورت منظم دونوازی میکنند که باز هم ایدۀ خوبی است. علاوه بر این، متدهای آموزشی و کتابهای سطحبندیشده گوناگونی برای دشیفراژ وجود دارد. طرفدار هر متدی که باشید، برخی راهبردهای تدریس مناسب برای همه وجود دارد.
ریتم غالباً مسألۀ مهمی در زمینۀ تسلط در دشیفراژ است. بنابراین پیش از هرگونه تمرین دشیفراژ، مطمئن شوید که شاگردتان درک خوبی از ریتم دارد. پیش از بررسی مفصل ریتم، شاگردتان باید مراقب انتخاب تمپوی مناسب باشید. آنها باید یاد بگیرند که دنبال هر الگوی (ملودیک، ریتمی یا فنی) باشند که ممکن است در صورت سرعت تمپو موجب اشتباه شوند.
پس از تصمیمگیری دربارۀ تمپو، باید ریتم را با یک دست و پالس را با دست دیگر کنترل کرد. سپس، جای دستها را عوض کنید. سپس، ریتم را با یک دست و پالس را با پا کنترل کنید. دوباره جای این دو را عوض کنید! جایگشتهای بسیاری وجود دارد و باید هر تعداد جایگشت را که به ذهنتان میرسد امتحان کنید. ریتم در گرو هماهنگی است و هر چقدر شاگردهایتان با ریتم بیشتر سروکار داشته باشد، عملکردشان بهبود پیدا خواهد کرد. گام بسیار مهم بعدی این است که باید از شاگردهایتان بخواهید که کل قطعه را، به بهترین شکل ممکن، در ذهنشان مرور کنند. خواندن قطعه به این شکل باعث میشود که به درک نسبتاً خوبی از «روند قطعه» دست پیدا کنند و این ادراک تبدیل به نقطۀ مرجعشان خواهد شد. این موضوع مخصوصاً وقتی مهم است که شاگردهایتان دشیفراژ را در خانه خودشان تمرین میکنند و هیچ کسی اجرایشان را تصحیح نمیکند. همچنین، باید به آنها توصیه کنید که برخی پاساژها را با صدای بلند بخوانند.
وقتی شاگردانتان قطعه را نخستین بار مینوازند، به آنها یادآوری کنید که به جلو نگاه کنند (میتوانید گهگاه از تمهید پنهان کردن نت استفاده کنید که در بالا به آن اشاره کردیم). بر تمرکز مطلق در طی هر تمرین و شمارش ذهنی تأکید کنید. خودتان میتوانید در این باره تصمیم بگیرد که از آنها بخواهید هنگام شمارش از اعداد واقعی استفاده کنند یا صرفاً به پالسهای «شمارششده» توجه کنند. در نهایت، از شاگردتان بخواهید که قطعه را بدون توجه به خطاهای خود بنوازد.
بعد از اینکه قطعه نواخته شد، از شاگردانتان بخواهید که نظرشان را بگویند و کارشان را نقد کنند و سپس قطعه را دوباره بنوازند. هدف از نواختن قطعه در بار دفعۀ باید تصحیح هرگونه خطایی باشد که در دفعۀ اول رخ داده است. این کار گام بسیار مهمی در پرورش توانایی دشیفراژ است. بعد از چند هفته، دوباره قطعات را بررسی کنید و ببینید که عملکرد شاگردهایتان چقدر بهتر شده است. در طی جلسات دشیفراژ، در فرصت مناسب دربارۀ جنبههای گوناگون فرآیند دشیفراژ صحبت کنید. این فرآیند در بخش «دشیفراژ در مقام فعالیتی چند.جهی» شرح داده شد.
داشتن برنامهریزی ذهنی برای خواندن نتهای موسیقی
افرادی که عملکرد خوبی در زمینۀ دشیفراژ دارند واقعاً چند نت بعدی را در کسری از ثانیه پیش از نواختن یا خواندنشان تکرار میکنند. برخی روانشناسان مدرن این کار را «برنامهریزی ذهنی» درست قبل از انجام عمل میخوانند.
هنگام آمادهسازی برای دشیفراژ قطعه، پرسشهایی را دربارۀ آهنگ یا موسیقی مطرح کنید. توجه شاگردهایتان را به جنبههای مهم جلب کنید و به آنها توصیه کنید که حواسشان به چیزی که میبینند باشد. طرح پرسش به مغز کمک میکند که به ایدۀ برنامهریزیهای ذهنی توجه کنید. به واسطۀ تفکر و گفتگو دربارۀ نتها و ریتمها، الگوهای ملودیک، انگشتگذاری و جزئیات بیانی و در واقع گفتگو دربارۀ ایدۀ برنامهریزیهای ذهنی، شاگردهایتان به تدریج کتابخانهای از ایدهها و ژستهای موسیقایی در اختیار خواهند داشت که به مرور زمان بارها تکرار میشوند.
تندخوانی نتها
تندخوانی آهنگ یا موسیقی روش یادگیری بسیار خوبی به منظور جذب میزان زیادی اطلاعات در زمانی کوتاه است. روزنامهها را غالباً به همین شکل مطالعه میکنند یا به همین طریق طرح کلی کتاب را میفهمند. این «بازی» را با شاگردهایتان انجام دهید:
از آنها بخواهید که به کل آهنگ یا موسیقی به مدت 30 ثانیه نگاه کنند و تا جای ممکن اطلاعات بیشتری جمع کنند (به متقاضیان آزمونها همین قدر زمان داده میشود). سپس، آهنگ را از جلوی چشمشان بردارید.
وقتی اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کردند، مدت مشاهدۀ قطعه را به 20 ثانیه و سپس ده ثانیه کاهش دهید. سپس، آنها را مجبور کنید که، ظرف فقط دو یا سه ثانیه، قطعه را به خاطر بسپارند. اعتمادبهنفسشان بهزودی افزایش پیدا میکند و یاد میگیرند که جزئیات بسیاری را به خاطر بسپارند. |
دشیفراژ در امتحانات موسیقی
در صورتی که دشیفراژ به صورت روشمند آموزش داده شود، 30 ثانیه یا تقریباً همانقدر زمانی که ممتحن در نظر میگیرد برای متقاضی آماده بسیار زیاد است. ممتحن به دنبال چه چیزی است؟ اجرای دقیق نتها و ریتمها، توجه به علامتها و نواختن موسیقایی و ممتاز قطعه، ولی شاید مهمتر از همه اجرای قطعه با حفظ پالس حتی در صورت اشتباه در یک یا دو نت. پیش از دشیفراژ هر قطعه، مطمئن شوید که شاگردهایتان دو «قاعدۀ طلایی» دشیفراژ را در ذهن دارند:
- شمارش همیشگی: یا حداقل حفظ پالس ثابت
- عدم توقف: اهمیت بنیادین حرکت روبهجلو
تهیه شده توسط BMAcademia، برگرفته از موسسهی ABRSM,
Paul Harris and Richard Crozier
لینکهای مرتبط با مقاله
دیدگاه ها 4
ممنون از متن. بسیار دقیق و عالی بود. دشیفراژ کردن در موسیقی موضوع خیلی مهمی هست.
باروک آکادمیا دورههایی برای آموزش دشیفراژ داره؟
دشیفراژ دقیقا همون معادل sight reading هست؟ که توی ABRSM مد نظر هست؟ چطوریه؟ میتونید توضیحی در موردش بدید؟
مطالب مرتبط
تئوری موسیقی ABRSM
پویایی آموزش گروهی (قسمت دوم)
پیشرفت در یادگیری
تسهیل یادگیری از طریق اینترنت
استرس اجرای موسیقی
پویایی آموزش گروهی 1 (ABRSM)
دربارهی موسسهی ABRSM
فلسفهی غالب بر آموزش موسیقی شما چیست؟ (۲) (ABRSM)
ارزیابی عملکرد آموزش شما (ABRSM)
من آخرش فرق سایت ریدینگ با دشیفراژرو نفهمیدم. ولی ممنون از متنتون.