آیا یادگیری موسیقی از سن من گذشته است؟
آیا یادگیری موسیقی از سن من گذشته؟
ترجمه: لادن جم
جواب کوتاه این است...
خیر!
اگر شما در حال مطالعهی این مقاله هستید قاعدتاً شما یک فرد بزرگسالید که به فکر شروع یادگیری موسیقیست اما ترسهایی در ذهن دارد. با توجه به گفتهها و شنیدهها در طول زندگی، ترس هایی در مورد سن و سال شروع موسیقی در ذهن ما شکل گرفته است و همیشه احتمالا فکر کردهایم که آموزش موسیقی بهتر است که از کودکی انجام شود و در نتیجه بزرگسالان سختیهای بسیاری در این راه خواهند داشت.
اما نکات ناگفتهای هم در مورد سن یادگیری وجود دارد...
این گزاره صحیح است که کودکان معمولاً سریعتر از بزرگسالان یاد میگیرند. ظرفیت بالایی برای خلق شاهکارها دارند، ویدیوهای بسیاری از کودکان ۵ ساله هر روز در فضای مجازی منتشر میشود که آثار بسیاری از قطعات کلاسیک و.... را به راحتی مینوازند اما حتی اگر این طور باشد که کودکان سریعتر بیاموزند بین نسبت یادگیری ما با آنها فاصلهی چندانی وجود ندارد. قطعهای را که آنها در دو روز یاد میگیرند ما در دو هفته میتوانیم بر آن چیره شویم نگذارید موضوع سن، شما را از یادگیری باز دارد.
همچنین بزرگسالان پتانسیلهای لازم برای یادگیری را دارند و چه بسیار نقاط قوت در بزرگسالان وجود دارد که در کودکان نیست، مقاومت و صبوری بزرگسالان شاید نقاط قوتی باشند که در کودکان کمتر پیدا میشوند و اگر صبوری لازم را دارید دیگر سن موضوع مهمی نیست.
حفظ تمرکز بر ابعاد مختلف یادگیری موسیقی و تلاش برای درک مفاهیم آن یکی دیگر از همان کیفیتهاییست که برای بزرگسالان دست یافتنیتر است.
اگر همچنان قانع نشده اید دلایل زیر برای شما هستند تا به شما ثابت کنند همین امروز وقت آن است که سفر موسیقیایی خود را آغاز کنید.
دلیل اول: مغز بزرگسال شما بسیار بیشتر از آموختن موسیقی، ظرفیت و توانایی دارد.
این جمله که کودکان معمولا توان بیشتری برای یادگیری دارند به این معنا نیست که بزرگسالان در یادگیری ناتوان هستند، فقط تنها موضوع ظریفی که باید آن را در نظر داشت تفاوت نحوهی یادگیری است. تفاوت در راه و روشی است که در آن باید به بزرگسالان به روشی جدا از کودکان موسیقی آموزش داده شود.
برای توضیح بیشتر لازم است مغز کودکان و بزرگسالان را بررسی کنیم و ببینیم چگونه متفاوت از یکدیگر کار میکنند: مغز یک فرد بزرگسال مانند یک شهر میماند که به هر حال سازهها و جادههای ساخته شدهی بسیاری دارد، این درحالیست که مغز کودک بیشتر شبیه شهری خالی است که خیلی پراکنده و به تعداد بسیار کمتر سازهها و جادههایی در خود دارد.
برای نواختن موسیقی ما باید از دو نیمکرهی مغز به طور همزمان استفاده کنیم تا بتوانیم بخشهای مختلف بدن را برای انجام عمل نواختن به کار بگیریم، معمولا هیچ کس بالقوه به راحتی قادر به انجام این کار نیست و این موضوع ارتباطی به سن ندارد.
این موضوع شبیه این است که راهها و جادههای جدیدی در شهر بسازیم و هر دو مغز چه بزرگسال و چه کودکان مجبور به ساخت پیوندهای جدید هستند، به نظر می رسد کودکان نواختن موسیقی را سریعتر یاد میگیرند، علت آن رهاتر و خلوت بودن ذهنشان و کمتر بودن سازههای ساخته شده در ذهنشان است و برای ساخت جادهها و سازههای جدید به هر شکل و روشی که مطالب را دریافت کنند سریعتر راههای جدید ساخته میشوند. این در حالی است که بزرگسالان باید برای ساخت راههای جدید در مغزشان بررسی و برنامهریزی کنند که با دقت نسبت به وجود جادهها و سازههای قدیم سازههای جدید را بنا کنند یا جادههای قدیمی را امتداد دهند.
دقیقا شبیه به حالتیست که در شهری که قبلا ساخته شدهاست بخواهیم جادههای جدید به وجود آوریم، باید با دقت و توجه به ساختمانها و بناهای قدیمی و در نظر گرفتن نقشه، راه جدید را اضافه کنیم، بزرگسالان همچنان میتوانند موسیقی یاد بگیرند اما روش آموزشی که اتخاذ میشود بهتر است که بر اساس اصول و ساختار تئوریک باشد.
اگر یادگیری موسیقی را به مثابه یادگیری زبان در نظر بگیریم، به جای اینکه بزرگسالان زبان را به صورت طبیعی و مادرزادی یاد بگیرند و در بین تجربیات روزانه و خیلی پراکنده بیاموزند، معمولا بهتر است بر اساس گرامر و قواعد آموزش خود را بنا کنند و در این صورت روند را تسریع میبخشند. در مورد موسیقی معمولاً دانستن و یادگیری تئوری موسیقی و علوم پایه میتواند روشی باشد تا بزرگسالان موسیقی را بهتر درک کنند. تحقیقات عصب شناسی اثبات کرده است که مغز در تمام طول عمر توانایی تغییر دارد که این موضوع ثابت میکند مغز هیچ محدودیتی برای اشتیاق و تصمیم ما برای یادگیری موسیقی ایجاد نمیکند. همچنین از تحلیل رفتن قدرت مغز در طول عمر نهراسید چرا که توانایی مغز بیش از میزان مورد نیاز ماست. در عوض لازم است نگران مسائل مهم تری مثل سختکوشی و استمرار در تمرینات باشیم، قابل ذکر است که ما بزرگسالان معمولا بهتر از کودکان میتوانیم در سختکوشی و برنامهریزی و صبوری در زمینهی یادگیری، عمل کنیم. . پختگی و تجربیاتی که شما در زندگی کسب کردید مسیر هموارتری در درک موسیقی برای شما به ارمغان میآورد که کودکان از آن بهره مند نیستند.
دلیل دوم: پختگی و تجربهی بیشتر به عنوان یک بزرگسال معمولا با توانایی درک بیشتر از احساسات همراه است.
با توجه به گستردگی بازهی رخدادها در زندگی و تجربهی احساسات گوناگون، غمها شادیها وغیره معمولا این موضوع باعث میشود تا حس همدلی بیشتری با آهنگساز داشته باشیم، در مقایسه با کودکان پیچیدگیها و تلخیها و شیرینیهای عشق، از دست دادنها و به دست آوردنها و خیلی از احساسات دیگر که در موسیقی مانند تصویری از سکوت و آرامش قطعه مهتاب دبوسی راحتتر دریافت میشود.
همچنین اضافه کنیم که بزرگسالان با توجه به تجربیاتی که در طول زندگی کسب کردهاند برای درک عاطفی موسیقی مجهزتر شده اند و آموخته اند که احساسات خود را از راههای بسیاری ابراز کنند و در نوازندگی هم به همین ترتیب است.
در مقایسه با کودکان بزرگسالان این ویژگی را دارند که در مدت طول زندگی خود به موسیقیهای بسیار بیشتری گوش سپردهاند و این اصلا تصادفی نیست که ما خیلی از موسیقیهای پاپ را تکراری میشنویم آنها معمولا تکرار توالی آکوردهای یکسان و موتیف ها(واحدهای موسیقایی) که قبلا استفاده شده و بازخورد مناسبی دریافت کرده هستند و در آثار مختلف بازآفرینی و تکرار میشوند. ثبت همین موارد در مغز ما میتواند کمک بسیار زیادی در خواندن موسیقی، دریافت موسیقی و بداهه نوازی به ارمغان آورد چرا که میتوانیم ادامه ملودی را پیشبینی کنیم و هارمونی را درک کنیم.
دلیل سه: شما به عنوان یک بزرگسال این آزادی را دارید تا انتخاب کنید به چه روشی میخواهید موسیقی بیاموزید.
معمولا بزرگسالان با رضایت بیشتری دورهی آموزش موسیقی را میگذرانند. اغراق نکردهایم اگر بگوییم که به کودکان برای یادگیری موسیقی فشار آورده میشود یا حداقل برنامهریزی سختگیرانهتری انتظارشان را میکشد و معمولاً کودکان در این صورت با سرخوردگی و از دست دادن علاقه موسیقی را رها میکنند.
به عنوان یک بزرگسال ما اختیار و قدرت انتخاب و اختیار و همچنین توانایی مالی برای تصمیمگیری نحوه آموزش و طول مدت آموزش را داریم به جای داشتن والدین و معلمی که بخواهند برای ما تصمیمگیری کنند، ما خود تصمیم گیرنده هستیم، همچنین ما میتوانیم انتخاب کنیم که از آموزشهای آنلاین بهره ببریم که معمولا کمهزینهتر هستند و انعطاف بیشتری در زمان و نحوه آموزش وجود دارد.
این ویژگی و این انتخاب بیشتر برای بزرگسالان قابل انجام است چون میتوانند در غیاب معلم خود را مقید به یادگیری کنند. با این همه آزادی و ویژگیهای مثبتی که به عنوان یک بزرگسال برای موسیقی داریم آیا باز هم جای شک و به تعویق انداختن برای شروع موسیقی وجود دارد؟
نتیجه:
سفر ماجراجویانهی موسیقی خود را از امروز آغاز کنید!
شما آنقدر پیر نیستید که نتوانید موسیقی یاد بگیرید. برای یادگیری موسیقی آنچه که واقعا مهم است سختکوشی و صبوری است. ممکن است که شما یک شبه تبدیل به نوازندهای مشهور نشوید اما امتیازهای بسیاری میتوانند در این مسیر توسط شما کسب شوند. موسیقی استرس را از بین میبرد، مغز را در فعالترین حالت نگه میدارد و در نهایت تجربهای ارزشمند خواهد بود. اگر به یادگیری موسیقی علاقه مند هستید، همین امروز آغاز کنید. |
برگردان: لادن جم
مقالهی آیا یادگیری موسیقی از سن من گذشته است؟، ترجمه لادن جم،
برای مشاهدهی مقاله به زبان اصلی کلیک کنید.
لینکهای مرتبط با مقاله
دیدگاه ها 3
سلام دوستان ممنون از مقاله تاثير گذارتون 🌺من از جمله كساني هستم كه عاشق ساز و آواز بودم اما متاسفانه دوران كودكي و نوجواني من يادگيري موسيقي در اولويتهاي آخر بود و روح من تشنه موسيقي ☘️از سن ٤٠ سالگي تصميم جدي گرفتم كه كلاس آواز و پس از مدتي نواختن ساز قانون رو شروع كنم هنوز مشغول يادگيري هستم و احساس ميكنم اين يادگيري روحم رو نوازش ميكنه و گاهي نواختن به من حس خلق كردن ميده و در اين مسير دوستان ناب زيادي پيدا كردم كه با هم در عشق و احساسات رقيق كه حاصل همراهي موسيقي در زندگي ماست شريكيم و ممكنه فكر كنيم كه يادگيري ما كندتر از دوران نوجواني است اما حس قوي هدفمندي و عشق به يادگيري مسير رو هموار ميكنه و من به هيچ وجه احساس ضعف نميكنم همه دوستانم رو به تلاش در مسير علائقشون تشويق ميكنم 👍👍
فوق العاده بود این دیدگاه ارزش این رو داره که کار بشه روش تا سالمندی هدفمند ترو با کیفیت تری داشته باشیم
مطالب مرتبط
تئوری موسیقی ABRSM
سلامتی روان و تندرستی: آواز خواندن
دشیفراژ Sight-Reading چیست؟
پیشرفت در یادگیری
فلسفهی غالب بر آموزش موسیقی شما چیست؟ (۲) (ABRSM)
بسیار دقیق! پس ما هم شروع کنیم به یادگیری موسیقی 😄